خلاصه داستان :
شین ها ری(کیم سوجونگ) یه زن مجرده که تو یه شرکت کار میکنه. دوستی داره که مدتها روش کراش داشته اما میفهمه که اون دوست دختر داره. از این موضوع ناراحت میشه و تصمیم میگیره به دیدن دوستش جین یونگ سو بره، که دختره یه خانوادست که صاحب شرکت بزرگی ان. جین یونگ سو از شین ها ری میخواد که به جاش سر یه قرار از پیش تعیین شده بره. ها ری درخواست دوستش رو با این نیت که این قرار شکست بخوره قبول میکنه. اما وقتی میره مات ومبهوت میمونه. کسی که اومده سر قرار کانگ ته موئه(آن هیو سوپ) که مدیرعامل شرکتیه که توش کار میکنه اون الآن مدیرعامل شرکتیه که پدربزرگش بنیانگذارش بوده. یه روز پدربزرگش بهش میگه که براش یه قرار از پیش تعیین شده تنظیم کرده. کانگ ته مو خوره کار کردنه. و از اینکه پدربزرگش براش قرارهای از پیش تعیین شده میذاره حسابی ناراحته. به خاطر همین تصمیم میگیره با زنی که دفعه بعدی میبینه ازدواج کنه تا دیگه این قرارها تمرکزش روی کارش رو ازبین نبرن. اون زن هم کسی نیست جز شین ها ری که وانمود میکنه جین یونگ سوئه. روز بعد از قرار، کانگ ته مو به شین ها ری زنگ میزنه و ازش میخواد باهاش ازدواج کنه....