خلاصه داستان :
جیان بینگ، یک مدیر تبلیغاتی معروف، و شنگ یانگ، یک تازه وارد در این صنعت، یک روز به طور تصادفی در یک رستوران با یکدیگر برخورد کردند. یکی به تازگی ازدواج خود را به پایان رسانده است، در حالی که دیگری منتظر بود تا سرانجام عشقی از هم بپاشد. این دو غریبه در نهایت با هم پیوند برقرار کردند و شروع به سفری با رشد عالی و عاشقانه های نوپا کردند. با همراهی شنگ یانگ، جیان بینگ توانست اعتماد به نفس خود را هم در زندگی و هم در عشق به دست بیاورد، در حالی که شنگ یانگ از یک جوان جوان و بی دغدغه به یک جوان با برتری زیر نظر و تشویق جیان بینگ بزرگ شد. آن دو یکدیگر را شفا دادند، با هم بزرگ شدند و اضافه کاری یاد گرفتند که یکدیگر را دوست داشته باشند