خلاصه داستان :
با وجود اینکه سو دونگ هی از یک خانواده فقیر است، اما شخصیت مثبتی دارد. او رویای طراح شدن را در سر دارد و آرام آرام راه خود را برای رسیدن به رویای خود ادامه می دهد. او تصمیم می گیرد که مادر برادرزاده اش شود و او را خودش بزرگ کند. پدر کانگ چا یول یک شرکت بزرگ را اداره می کند و از پسرش میخواهد برای شرکتش کار کند، اما کانگ چا یول نمیخواهد برای پدرش کار کند. او می خواهد به ایالات متحده بازگردد، اما متوجه می شود که بدون حمایت مالی پدرش نمی تواند کاری انجام دهد. پدرش به کانگ چا یول می گوید که یک سال در شرکت او کار کند تا...