خلاصه داستان :
گائو لیانگ و گو یی همزمان به ارتش پیوستند و دوستان و رقبای خوبی هستند. آنها عاشق دختر جیانگ نان ژنگ می شوند. با این حال، گو یی در نهایت عشق خود را فدای دوستی می کند و با آشیو ختر رهبر گروه قدیمی شان که در یک جنگ جان باخت، ازدواج می کند. با گذشت زمان، گائو لیانگ نه تنها به قلب خود وفادار می ماند، بلکه وظایف و ماموریت یک سرباز را نیز به دوش می کشد. در سال 2003، گائو لیانگ و جیانگ نان چنگ ازدواج کردند و خانواده ای شاد تشکیل دادند. در سال 2008، گائو لیانگ، که از تحصیلات تکمیلی در روسیه بازگشته است ....