خلاصه داستان :
وقتی پارک هون بچه بود، به همراه پدرش دزدیده شد و به کره شمالی برده شد. در آنجا، توسط پدرش که پزشک بود آموزش دید و یک جراح قلب نابغه شد. بعد به کره جنوبی برگشت و کارش را به عنوان پزشک بیمارستان برتر میونگوو شروع کرد اما کاملا حس غریبپی داشت...