خلاصه داستان :
چنگ یائو که آرزوی وکیل شدن را داشت، توسط یک شرکت حقوقی برتر استخدام شد. از این رو، او تصمیم می گیرد به آپارتمانی نزدیکتر به محل کارش نقل مکان کند. با این حال، چنگ یائو انتظار نداشت هم خانه ای داشته باشد که نتواند با او کنار بیاید. معلوم شد که این شخص رئیس جدید او، کیان هنگ است. کیان هنگ او را در تیم خود استخدام کرد و تمرینات هیولایی خود را آغاز کرد. هدف او بدرقه کردن چنگ یائو بود که فکر می کرد با روابط خود وارد شرکت شده است. چنگ یائو نمی داند چرا در این شرایط فرود آمد و تصمیم می گیرد بیشتر کار کند. او در بحبوحه تمرین عملکرد فوق العاده ای از خود نشان داد و برداشت کیان هنگ از او را تغییر داد و به آرامی شروع به ایجاد احساسات نسبت به یکدیگر کردند