خلاصه داستان :
ملکه سقوط کرده، جیانگ ژو نینگ، که آرزو داشت بالاترین قدرت و اقتدار را در زندگی خود داشته باشد، پس از مسموم شدن پادشاه، شن جی، توسط شورشیان گروگان گرفته شد. او در این زندگی از همه اطرافیان خود برای رسیدن به اقتدار ملکه استفاده کرد، اما در نهایت در حصر خانگی ماند و زی وی تمام شهر را سلاخی کرد. بعداً فرمان دفن شدن با امپراتور را دریافت کرد. او با وارد نشدن به قصر شانس دومی برای تغییر سرنوشت خود پیدا کرد، اما وقتی پس از تولد دوباره از خواب بیدار شد، از قبل در حال آشفتگی بود. حتی اگر او عهد کرد که وارد قصر نشود، چرخش خاصی از وقایع دوباره او را با کاخ و زی وی که بیشتر از همه از او متنفر بود گرفتار میکند