خلاصه داستان :
Sroisabunnga در یک خانواده اشرافی متولد شد و به او آموختند که به میراث و خون خود افتخار کند. با این حال، از آنجایی که پدرش قبل از مرگش متهم به شورشی بود، Sroi سعی می کند خود را دوباره به جامعه طبقه بالا برساند تا نام و شهرت خانواده اش را بازگرداند. سخت کوشی و جاه طلبی او را به سمت بیش از حد مغرور سوق می دهد – کسی که هرگز تسلیم کسی نمی شود.