خلاصه داستان :
هی شیائو ران، شیائو شانگ چی و چن فی ار در دوران دانشجویی دوستان صمیمی و جدایی ناپذیر یکدیگر بودند. هی شیائو ران به مدت هشت سال عاشق شیائو شانگ چی بود ولی شیائو شانگ چی برای بدست آوردن چن فی ار تلاش میکرد. برای دوستی، او ترجیح داد این راز را در قلب خود نگه دارد. اتفاقی در آستانه فارغ التحصیلی باعث شد دوستی این سه نفر از هم بپاشد. هی شیائو ران از شانگهای به شهرهای اطراف گریخت و در آخر شب مجری یک برنامه رادیویی شد. پس از سه سال، شیائو شانگ به این شهر آمد تا یک هتل چهار ستاره در آستانه ورشکستگی را مدیریت کند. این دو پس از چندین سوء تفاهم دوباره با یکدیگر ملاقات کردند و…