خلاصه داستان :
داستانی در مورد مثلث عشقی و زندگی واقعی جوانان. دو برادر ، مای و من ، عاشق همان زن ، پاند شدند. از آنجا که خانواده آنها فقیر است ، این دو برادر چاره ای جز شرکت در کارهای غیرقانونی نداشتند. به توصیه بو ، آنها به باند سرقت اتومبیل پیوستند. تو رهبر باند بود. چندی نگذشته بود که مای پدر خود را از دست داد ، سورن ، و من در مورد رابطه مای و پاند باخبر شد. این بار مای درگیر مشکلات زیادی شد. این شامل کیست که بعد از او بوده است. بنابراین ، مای مجبور بود همه مشکلات را حل کند ، چه در رابطه با روابط او و چه در اطراف او