خلاصه داستان :
درست در اولین روز کاری گو چینگ پی در محل کار جدیدش، رئیسش پسر متکبرش یوان یانگ رو به جونش میندازه. یوان یانگ پشت ماسک دو رویی که چینگ پی به چهره زده رو میبینه اما به خاطر فشاری که از جانب پدرش بهش وارد میشه نمیتونه باهاش کاری بکنه. بعد از اون، یوان یانگ برای اولین بار یاد میگیره چیزهایی توی زندگی هستن که نمیشه با پول یا دعوا حلشون کرد...